دسته‌ها
Uncategorized

دو برادر

در زمان های قدیم دو برادر در زمین هایی که از پدر شان به ارث رسیده بود کار می کردند ودر نزدیک یکدیگر خانه هایی برای خود ساخته بودند روزی بر سر مساله ای با هم اختلاف پیدا کردند برادر کوچک دستور داد بین زمین وخانه هایشان کانال بزرگی حفر کردند وداخل آن را آب انداختند تا هیچ ارتباطی با برادرش نداشته باشد برادر بزرگتر وقتی این کار برادر کوچک را دید نجاری آورد واز او خواست با چوب پرچین های بلندی بسازد که دیگر برادرش را نبیند وخودش به شهر رفت نجار شروع به کار کرد وقتی عصر به خانه آمد دید نجار به جای دیوار چوبی پلی زیبا ساخته برادر کوچکتر که از صبح در جریان کار ساختن پل بود فکر کرد برادرش برای آشتی این کار را کرده عصر که برادرش از شهر برگشت پیش قدم شد برادرش را در آغوش گرفت وعذر خواهی کرد ان ها از نجار خواستند چند روزی را نزد آنها بماند ولی او گفت که باید برود وپل های دیگری بسازد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *